تنظیم زمان در حکمرانی فرهنگی و اجتماعی
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۲۹۸۶۴
به گزارش همشهری آنلاین، علیرضا مومنآرانی؛ جامعهشناس در روزنامه همشهری نوشت، برخلاف تصور رایج، تصمیمگیری در رابطه با تعطیلات یک موضوع بسیار مهم و پیچیده است. بیراه نیست اگر بگوییم تصمیمگیری در رابطه با تغییر تعطیلات، تصمیمگیری برای یک امر دینی، تاریخی، تمدنی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، جغرافیایی و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
الف) نقد استدلالهای توجیهکننده تعطیلی شنبه:
عموماً تمام دلایل موافقان تعطیلی شنبه، به یک دلیل اقتصادی و مرتبط با تجارت بینالمللی ایران با جهان (در شرایط خطیر کنونی) بازگشت دارند. نقطه کانونی همه استدلالها «افزایش زمان هماهنگ با تعطیلات جهانی برای بالارفتن مبادلات اقتصادی» است و عمدتاً توسط بخشهای تجاری و بازرگانی تبلیغ میشوند. در ذیل برخی نقدهایی که میتوان به این نحوه مواجهه داشت، آورده میشوند:
۱) صرفا بعد اقتصادی را پررنگ کردهاند و ابعاد دیگر را مغفول نگه داشتهاند. در بعد اقتصادی هم فقط روی حوزه تجارت بینالملل تمرکز ایجاد کردهاند. در حوزه تجارت بینالملل هم از میان متغیرهای متکثر مداخلهکننده، هماهنگی یک روز بیشتر با تعطیلات جهانی را پررنگ کردهاند.
۲) مبتنی بر تأکیدهای فوق، یک بزرگنمایی گسترده در دستاوردهای این تصمیم در حوزههای مختلف اقتصادی بیان شده که با توجه به پیچیدگیهای زیاد حوزه اقتصاد داخلی و خارجی ایران، کاملا غیرواقعی هستند.
۳) توسعه این مشکل (همزمانی با زمانهای اداری در میان کشورها) و به کل مراودات تجاری با همه کشورهای جهان، کاملا غیرمنطقی بوده است؛ چراکه اولا بهعلت گردش زمین به دور خود، همواره اختلافات زمان اداری میان کشورها یک امر عمومی بوده و تعداد معدودی از کشورها هستند که عملا امکان تبادلات بینالمللی در ساعات مشابه اداری دارند و ثانیا اثر کاهش یک روز تعطیلی شنبه، در افزایش زمان مبادلات، مربوط به ۶۰درصد از کشورهاست.
۴) اتصال منافع تعطیلات روز شنبه توسط این جریان به اصل تعطیلات و همه اقشار، بلاوجه بوده و به جز اقشار خاص، برای اغلب اقشار، اصل تعطیلات مهم است. درواقع طیف گستردهای از دستگاههای دولتی و اقشار اجتماعی ارتباطی با تبادلات اقتصادی بینالمللی ندارند که ضرورت وجود داشته باشد امورات آنها با این حوزه به شکل مستقیم گره بخورد.
۵)به راههای جایگزینی که نزدیک به یک سده در حمکرانی جامعه ایرانی در این رابطه بهدست آمده، کاملا بیتوجه بودهاند.
۶) نسبت به تغییرات گسترده و اساسی که در تبادلات بینالمللی مبتنی بر فضای مجازی بهوجود آمده و تقریبا در حال تغییر ماهیت روندهای بروکراتیک مبادلات جهانی در ابعاد مختلف آن است، کاملاً بیتفاوت هستند؛ درحالیکه در حوزههای دیگر اقتصادی بهشدت روی این موضوعات تمرکز دارند.
۷) در بعد اقتصاد گردشگری تعطیلات که بازتاب تفصیلی زیادی در رسانهها و افکار عمومی نداشته است، ۲بحث قابل طرح است؛ اول: این گردش اقتصادی ارتباطی با تعطیلی روز شنبه یا پنجشنبه ندارد و بهعلت سنتهای قوامیافته جامعه، تعطیلی پنجشنبه بیشتر به این اقتصاد کمک خواهد کرد و دوم: این سیاست بیشتر روی مصرف و رشد مصرف طبقات برخوردار و متوسط تنظیم شده که در جای خود قابل بحث است.
ب) استدلالهای غیراقتصادی توجیهکننده تعطیلی روز پنجشنبه:
عموم استدلالهای ذیل مبتنی بر فهم تاریخی، فرهنگی و اجتماعی چگونگی رابطه میان زندگی و زمان در یک جامعه بوده و نشان میدهد که تغییر چرخههای زمانی، چه اثرات گسترده و عمیقی در همه ابعاد یک جامعه میتواند ایجاد کند.
۱) اگر تغییر و تفاوت در درک زمان یک جامعه ایجاد شود؛ چون زمان محیط بر عموم شناختها و ارادههاست و دامنه گسترده و عمیقی از امور و تنظیمات را معنادار، منظم و قابل اجرا میکند، در تمامی این امور تغییر و تفاوت ایجاد خواهد شد.
۲) تنظیم تقویم برای یک کشور، یک مسئله بسیار مهم است، تقویمها و چرخههای زمانی درون آنها، عموماً ۱) یک مبنای نجومی؛ ۲) یک تاریخ شروع و پایان و از همه مهمتر؛ ۳) یک منطق و چارچوب توجیه و تفسیرکننده فرهنگی دارند که اساساً وظیفه حفظ هویت و نظامهای فرهنگی و اجتماعی جامعه را بردوش میکشند.
۳) در دوران معاصر، جامعه به نهادها و سازمانهای رسمی در پیشبرد امور خود بسیار وابسته است؛ لذا منطق نظم تقویمی دولتی یا حاکمیتی، فقط در معنابخشی به زندگی اقشار کارمند مداخله نمیکند، بلکه کل جامعه در ساحتهای مختلفش، به این تقویم و نظم معنایی آن وابسته میشوند و تغییر میکنند.
۴) جامعه در آن واحد نمیتواند از چند تقویم زمانی در کنار یکدیگر برای تنظیم امور خود استفاده کند؛ بهخصوص که میان منطق این تقویمها تفاوت وجود داشته باشد. منطقهای مختلف چند تقویمی شدن، خودش را در منطق چرخههای زمانی و تعطیلات متناظر آنها نشان میدهد. منطق تفوق و سیطره تقویمی بر تقویمهای دیگر در یک جامعه میتواند در چالشها و تعارضهایی که برای زندگی ایجاد میکند تا بدانجا پیش روند که تقویم و سبک زندگی متناسب با آن را از صحنه حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردمان و حاکمان حذف کنند.
۵) در فهم و زبان دینی، «زمان» ها فرصتهایی برای امتحان و تربیت نفس هستند که انسان در آنها و بهوسیله آنها، میتواند سلوک یا حرکت سازنده خود را جلو ببرد. بهعبارتدیگر، این دورههای زمانی، با منطق معنایی و نظمبخشی خود، به زندگی و مسیر زندگی در جهت خاصی کمک میکنند و با تغییر در منطق فهم آنها، با گذشت زمان بخش زیادی از سلوک معنوی و فرهنگی را با خود میبرند و با رفتن و حذف این سلوکها، بخشهای زیادی از معناهای دینی و فرهنگی نیز از تجربه فردی و اجتماعی جامعه حذف میشوند.
۶) بخش مهمی از هویت اسلامی- ایرانی که قوامبخش زندگی جامعه است، ماحصل صدها سال تلاش و تجربه و هزینهدادن جامعه برای شکل دهی به تقویم مناسب و متناسب با آنچه میخواسته بوده و بهراحتی بهدست نیامده است. درواقع سنتهای فرهنگی در قالب دورههای تقویمی پایدار شدهاند و قوامبخش هویتی یک جامعه هستند، سرمایه بسیار بزرگی هستند که گذشتگان صدها سال زندگی خود را خرج آن کردهاند و از منظر هزینه و فایده، کنار گذاشتن آنها هزینههای زیادی را متوجه جامعه خواهد کرد.
۷) بهترین تغییرات در مواقع لزوم، تغییراتی هستند که به بالندگی سرمایههای مختلف فرهنگی و اجتماعی کمک کنند. اینمهم زمانی اتفاق میافتد که تغییرات در هماهنگی با منطق تنظیمات قبلی باشد. بهعبارتی دورههای زمانی وقتی در هماهنگی با دورههای دیگر فهم و درک شوند، همدیگر را تقویت و باعث تقویت بنیه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... کشور میشوند و به جامعه، در پیشبرد و سرعت پیشبرد اهداف منتخب کمک میکنند. اما اگر این دورهها در منطق تنظیمات خود با یکدیگر در تضاد یا تخالف باشند به مرور زمان باعث استهلاک بنیههای مختلف جامعه و تضعیف کشور میشوند.
۸) تاکنون منطق فهم و درک عمومی جامعه ما از تعطیلات، در اغلب موارد فهم و منطقی قدسی (دینی) بوده است. این قدسیت را حتی میتوان در بسیاری از تعطیلات ملی نیز مشاهده کرد. گزینش تعطیلی شنبه بهجای پنجشنبهها که با منطقی صرفاً اقتصادی در مقابل منطق اجتماعی-دینی صورت میگیرد، حتی بر نظام مفهومی تعطیلات جمعه نیز اثرگذار خواهد بود. با این گزینش، منطق جدیدی وارد فهم تعطیلی و معانی آن در جامعه میشود که اساساً اقتصادی بوده و مبتنی بر روزهای کاری در منطق نظام سرمایهداری جهانی است. بهعبارتی، تعطیلات هفتگی روز جمعه که در قبل دورههای زمانی هفتگی در حوزههای کاری، مذهبی و ملی را بهعنوان یک روز تنظیم میکرد، با اضافهشدن شنبه و منطق اقتصادی و نظام اقتصادی سرمایهداری جهانی به آن، عملا حوزههای ملی و مذهبی این تعطیلات را از جامعه خواهد گرفت و دوره زمانی هفتگی را از منطق قبلی خارج و وارد منطق اقتصادی خواهد کرد.
کد خبر 838371 منبع: روزنامه همشهری برچسبها تعطیلات تعطیلی مدارس دولت اقتصاد
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تعطیلات تعطیلی مدارس دولت اقتصاد فرهنگی و اجتماعی تعطیلی شنبه تصمیم گیری استدلال ها بین المللی یک جامعه چرخه ها دوره ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۲۹۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تاثیر تحولات جامعه بر میزان توسعه کشور
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، دگرگونیهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از مهمترین محورهای جامعهشناسی است و پیدایش این علم با چنین موضوعی پیوند تنگاتنگ دارد و از زمانی که انسان به مفهوم «توسعه» رسید، تعاریف آن در حال تغییر بوده است و پیشتر، مفهوم توسعه را در افزایش تولید ناخالص ملی و رشد اقتصادی دیده است، اما با گذشت زمان دریافتند که رشد اقتصادی تنها یکی از جنبههای زندگی انسان است.
اصغر میرفردی (دانشیار جامعه شناسی دانشگاه شیراز) در پژوهشی با عنوان «جامعهشناسی و تحولات جامعه ایران: با تأکید بر توسعه» از نیمۀ دوم قرن بیستم، چنین موضوعی تحت حوزه توسعه مورد توجه اندیشمندان اقتصادی و اجتماعی به ویژه جامعهشناسان قرار گرفت.
میرفردی مینویسد: اﻣﺮوزه ﻣعنای ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﻓﺮآﯾﻨﺪی چند بعدی است و ناظر بر رشد همهجانبه در ابعاد مادی، روانی و معنوی، ارتقای جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و انسانیتر، ایجاد آینده بهتر برای شهروندان، تأمین آرامش و نیازهای مادی جامعه، توجه بیشتر به ارزشهای فرهنگی و انسانی در نظام اجتماعی و به طور کلی ترقی متوازن اجتماعی و اقتصادی جامعه است.
معنای توسعه در کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته
این پژوهشگر مینویسد: داستان توسعه، برای کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته از ابعاد گوناگون همانند نبوده و هم چنان تمایزاتی بین این دو دسته کشورها وجود دارد. معنای توسعه، خاستگاه آن، آهنگ توسعه، کارگزاران توسعه، سبک درونزایی و یا برونزایی توسعه، توسعه از بالا و یا از پایین و توازن و یا نامتوازنی ابعاد توسعه از موضوعهایی است که میتوان در پیوند با آنها بین کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته تمایز قائل شد.
بررسی تحولات توسعهای در ایران از منظر جامعهشناختی
به زعم میرفردی رسالت جامعهشناسی و جامعهشناسان در کشورهای توسعهنیافته، چون ایران در زمینە بررسی تحولات توسعهای، رسالتی سنگین و همزمان، برای کاربستهای اجرائی امروزین و پژوهشهای کنونی و آینده، راهگشا است.
ایران در پیوند با تمدن نوین با خاستگاه غرب دگرگونیهایی را تجربه نموده و هم چنان دگردیسیهای نوپدیدی را تجربه میکنداو در ادامه مینویسد: نزدیک به دو سده است که ایران در پیوند با تمدن نوین با خاستگاه غرب دگرگونیهایی را تجربه نموده و هم چنان دگردیسیهای نوپدیدی را تجربه میکند. برای پرداختن به تحوالت توسعهای در ایران، بایسته است از منظر جامعهشناختی، به این محورها پرداخت.
به گفته این پژوهشگر ضرورت دارد ریشههای هویت جامعوی و برساخت واقعیات کنونی جامعه ایران در دو سده گذشته را مرور کرد و به این پرسش پاسخ گفت که از نظر ساختار اجتماعی، جامعە ایران در چه گسترهای قرار دارد: ماهیت جماعتگونه دارد و یا روح جامعوی یافته است و اگر ترکیبی از دو روحیه در قابل ردیابی است، کدامیک وزن بیشتری در ساخت و بافتار جامعه ایرانی دارد؟
مدرنیته و تاثیر آن بر توسعه در ایران
این نویسنده خاطر نشان میکند که از زمان تجربه تحولات مدرن و در پی آن، فرایند و برنامههای توسعه در ایران، جامعە ایرانی با مسائل و مشکالت بازدارنده توسعه روبهرو بوده است. بیش از یک سده از تجربه تحول خواهی و توسعهجویی در ایران میگذرد، با این وجود، جامعە ایرانی هم چنان در گذار ناتمام توسعهای قرار دارد. با وجود سندها و برنامههای کلان توسعهای، ایران به توسعه مطلوب و دستاوردهای آن دست نیافته است.
این پژوهشگر توضیح میدهد که در پرتو تحولات روزافزون فناورانه، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سده بیستویکم سازوکارها و اهداف توسعه نیز دستخوش دگرگونیهایی شده است. جامعۀ ایران نیز از تحولات چندگانه نوین به دور نیست.
مدرنیته با پدیدارسازی آموزش نوین و تغییراتی در فعالیت و زیستبوم افراد جوامع گوناگون، مجموعهای از جابجاییهای انسانی را ایجاد کرده استدر این راستا، یکی از پرسشهای محوری این است که چشمانداز توسعه ایران در این سده چیست و مهمترین چالشهای فراروی توسعه اقتصاد و اجتماعی ایران در دوران کنونی کدامند؟
به زعم این پژوهشگر مدرنیته با پدیدارسازی آموزش نوین و تغییراتی در فعالیت و زیستبوم افراد جوامع گوناگون، مجموعهای از جابجاییهای انسانی را ایجاد کرده است. این تغییرات، تنها بخشی از دستاوردهای مدرنیته برای جوامع انسانی بوده است. توسعه بهسان خواستی مدرن نیز به این دگردیسیها دامن میزند.
تاثیر مهاجرت در جوامع توسعهیافته و توسعهنیافته
میرفردی در ادامه مینویسد: پیامد آموزش و سبک مهاجرفرستی یا مهاجرپذیری در جوامع توسعهیافته و توسعهنیافته همانند نیست. جامعۀ ایران، از میانە سلسله قاجاریه کمکم با آموزش نوین آشنا شد و آن را تجربه کرد. از دوره پهلوی، گسترش نهادهای آموزشی، آهنگ شتابانی یافت و در پی آموزش مدرن و دیگر عناصر نوسازی به ویژه شهرنشینی، سیر مهاجرت داخلی و مهاجرت به خارج افزایش یافت.
رابطه محیطزیست و توسعه کشور ایران
این پژوهش بیان میکند که کشور ایران در منطقه خشک و نیمه خشک کره زمین قرار دارد و میزان کاهش منابع محیط زیستی و تنوع زیستی در آن نگران کننده است. توسعۀ پایدار در پی همپیوندی توسعه با ارزشها و آرمانهای محیطزیستی است و با توجه به شرایط اقلیمی و محیطزیستی ایران داشتن توسعۀ پایدار نه تنها یک مطلوب بلکه یک ضرورت گریزناپذیر است.
میرفردی با اشاره به این نکته که جامعهپذیری برای تجربه رفتار محیطزیستی و مسئولیتپذیری درباره حفظ محیطزیست، ضرورت و اهمیت بالایی دارد، مینویسد: در این زمینه، به این پرسش پرداخته میشود که جامعهپذیری سبز در ایران چه جایگاهی دارد و تا چه اندازه چنین جامعهپذیری در راستای دستیابی به توسعۀ پایدار در ایران نهادینه شده است؟
در پایان این مقاله بیانی چنین نتیجه میگیرد که توسعه در کشور ایران، توجه به موضوعاتی مانند: تعامل با اقتصاد جهانی و عدالت اجتماعی، کاهش نابرابریهای اجتماعی، ارتقای سرمایه اجتماعی،دسترسی عمومی به اطلاعات، کاهش تصدی دولت و گسترش مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی، تمرکززدایی، امنیت ملی، تنشزدایی در مناسبات بینالمللی، حفظ محیط زیست، گسترش خصوصیسازی و رقابتپذیری اقتصادی، تأمین حقوق انسانی و شهروندی، توسعه داناییمحور، توسعه صادرات، توجه به تحولات فرهنگی جامعه، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی رایگان، برابری فرصتهای آموزشی، امنیت غذایی، حفظ و شناسایی هویت تاریخی ایرانی، امور زنان، توسعه امور قضایی و نوسازی دولت بوده است.
انتهای پیام/